بیا به خاطر من دیگر بس کن دیگر وقتی هیچ چیزی را نتوانی ؟ به خاطر ادامه کار ؟ داشته باشی ؟ این خیلی یک جوری هست ؟ خیلی بزرگ تر هست ؟ به خاطر چه کمکی نمیتوانی ؟ به خودت انجام داده باشی ؟ باید یک کم دیگر یک کم بیرحمانه هست ؟ باید کارهای دیگران را به خاطر خودت فقط قطع کنی ؟ باید یک حالت بهتر داشته باشی ؟ حالت راحتر هیچ تفاوتی ندارد ؟ هیچ بازدید خاصی اختصاص ندارد ؟ یعنی به چشم کنسی نمیاد باید یک کم دیگر دوام بیاوری ؟ اگر خیلی نزدیک باشیم ؟ چی به نظر من خیلی دور تر از آن چیزی میخواهی هستی ؟ اگر 600 شماره بخواهی ؟ یعنی به خاطر فاصله یاد گرفتن ؟ اگر ضربههای اشتباه داشته باشی ؟ یعنی موفق میشوی ؟ در اشتباه نوشتن ؟ یعنی 10 هزار ساعت کار اشتباه باعث میشود ؟ طرف نتواند خلاقیت یا چیز بهتری یا آموزش ناپذیر شدن اتفاق میافتد ؟ فکر میکنی ؟ داری ؟ خوب کار میکنی ؟ اما واقعیت کار این هست ؟ داری ؟ خیلی اشتباه کار میکنی ؟ یعنی باعث شدهای دیگر نتوانی ؟ موفقیتی داشته باشی ؟ دیگر نمیتوانم ؟ به خوبی کار بهتری انجام بدهم ؟ بعد از این اوضاع یعنی نمیخواهم ؟ بهتر باشم ؟ فقط میخواهم ؟ بد و بدتر کارم را فقط پر یا سیاه کنم ؟ این حقیقت را تا جای ممکن اعلام نکن ؟ یعنی انرزی خودت و خواننده را خیلی کم میکنی ؟ باید واقعیت را قبول کنی ؟ دیگر کسی به این جور چیزی توجه نشان نمیدهد ؟ به خاطر همین هست ؟ فکر میکنی ؟ ادم مهمیهستی ؟ اما چیز خاصی نیستی ؟ تمام عمر خودت را صرف کردهای ؟ اما نردبانی برای بالا رفتن بقیه از بدن خودت ساختهای ؟ به خودت هیچ چیز به درد بخوری نرسیده است ؟ اما واقعیت را نمیتوانی ؟ ببینی ؟ واقعیت این هست ؟ خودت به خودت هیچ بها و ارزشی نمیدهی ؟ اگر بتوانی خودت را حفظ کنی ؟ میتوانی ؟ روحیه خودت را هم بالا ببری ؟ چه انتظاری از صفحه نو پا داری ؟ این بتواند ؟ در حد یک متخصص کار انجام دهد ؟ ریزه کاریهای بالا را انجام دهد ؟ باید یار گیری کنی ؟ یعنی باید خودت بتوانی ؟ دیگران را فریب یا به نوعی قبول کنند ؟ این نوشته با نوشته قبلی فرق دارد ؟ بهتر شده است ؟ توان خوانده شدن ؟ یا من به نوعی نمیتوانم ؟ ارتباط برقرار کنم ؟ وقتی من نمیتوانم ؟ ارتباط برقرار کنم ؟ راجب خرگوش یا روباه یا کلاغ یا هر چیز دیگری هم نمیتوانم ؟ چند قدمیداستان نویسی یا هر کار بهتری انجام داده باشم ؟ پس باید چه کار کنم ؟ حرکت قویتری انجام دهم ؟ باید راه خودم را چطوری جلو برده باشم ؟ یعنی نمیتوانم ؟ خودم را به نوع قویتری انجام بدهم ؟ وقتی من هیچ راهی ندارم ؟ ارتباط قوی با خودم داشته باشم ؟ شناخت خوبی از خودم داشته باشم ؟ پس حرکت قوی هم نمیتوانم ؟ داشته باشم ؟ اگر بتوانی خودت را چند پله بالا ببری میتوانی ؟ کاهای عملی داشته باشی ؟ من راه خودم را در صورت پیشرفت پیدا خواهم کرد ؟ پس بدان و آگاه باش ؟ اگر پیشرفتی صورت میگرفت ؟ اینجا نبودی ؟ اگر میتوانستی ایده را پرورش بدهی ؟ اینجا نبودی ؟ الان یک کشور بهتر جای بهتری داشتی ؟ پیشرفت میکردی ؟ توانایی روشن کردن ؟ موتور خودت را هم نداری ؟ توانایی روشن کردن موتور ؟ یعنی چطوری ؟ مکانیک خوبی باشی ؟ اول صبح باید موتور خودت را روشن کنی ؟ اول صبح باید خودت را متقاعد کنی ؟ باید به این نتیجه برسی ؟ درست هست ؟ الان خواب مانده ام ؟ یا حرکت خوبی نداشته ام ؟ شرایط جامعه به خاطر جنون سرعت هست؟ خیلی صبح زود کار میکنند ؟ من موتور نوشتن من شبها تازه روشن میشود ؟ آن زمان هست ؟ فرق من میتوانم ؟ به موقع کار خودم را انجام دهم ؟ هیچ کس مزیت من را ندارد ؟ من یک متخصص هستم ؟ در به موقع کار کردن ؟ آن هم کارهای دقیقه 89 و دقیقه 120 بازی فوتبال و وقتهای تلف شده ؟ من در آخر وقت تمام تلاش خودم را خواهم کرد ؟ هیچ چیز تصادفی نیست ؟ هرچقدر تلاش میکنم ؟ خوش شانس تر میشوم ؟ آرنولد پالمر ؟ این تلاش هست ؟ باید یک طوری باید خودم را راهی کار یا خط بعدی کنم ؟ این نوشتنها اینجا باید طوری من را به مرحله بالاتر کار من یعنی بیشتر تلاش کردن ؟ این نوع کار کردن باید بتواند ؟ من را با هر چیزی یا هر نوع کار کردنی ؟ باید نیاز خودم را با هر چیزی میخواهم ؟ شروع به تطبیق و تلاش دقیق و تخصص گرفتن ؟ در دقت نوشتهها ؟ لمس بیشتر واقعیتها و مشکلات و هر چیز دیگری تازه باشد ؟
بازدید : 1
يکشنبه 13 ارديبهشت 1404 زمان : 3:56
